داستان باشکوه ديگري از حماسهنويس نامآشنا در ادبيات فانتزي. گمل در اين کتاب، افسانههاي پهلواني و قهرماني را بر مرزهاي جنسيت و باورهاي سنتي پرواز ميدهد. پهلوان اين داستان، زن بزرگزادهاي است که از گذرگاه زمان گذشته است تا به موقع فريادرس قوم شکستخورده اما مغرور خود باشد.
دهقانان و دامپروران شريف سرزمين کوهستاني مستعمرهي قومي جنگ طلب و شرور شدهاند که معاش خود را از راه خونريزي و کشورگشايي تامين ميکند. اما اين استعمار کافي نيست و دشمن براي قطع نسل کامل آنان قدم پيشگذاشته است.
شاهدخت شاهين الهامبخش فانتزينويسان بسياري شده است، از اين بين کساني که با داستان حماسي «بازي تاج و تخت» آشنايي دارند، متوجه شباهتهاي بسيار آن با شخصيتها و اتفاقات اين رمان خواهند شد.