61 ساعت چهاردهمين کتاب از مجموعه ي جک ريچر به قلم لي چايلد است که در سال 2010 منتشر شده است. داستان در شهري به شدت سرد و پوشيده از برف به نام بولتون در داکوتاي جنوبي ميگذرد و با تصادف يک اتوبوس توريستي که از قضا ريچر هم از مسافران آن است آغاز ميشود. ريچر پس از ورود به شهر متوجه مي شود يک باند مواد مخدر در صدد از بين بردن جانت سالتر است و او کسي است که شاهد يکي از معاملات آن باند بوده است. جانت سالتر براي اينکه زنده بماند و عليه آن ها شهادت بدهد به کمک نياز دارد، چرا که قاتلي در راه بولتون است؛ قاتلي کار کشته که تيرش خطا نمي رود و در پي قتل جانت است.
ريچر در ابتداد قصد دارد به راهش ادامه بدهد و شهر را ترک کند، اما 61 ساعت بعدي همه چيز را تغيير مي دهد. او با رازهايايي مرگبار و دشمناني خطرناک تر از آنچه حدس مي زند مواجه است....
قلم چايلد معرکه است. اين داستان پرهيجان نه تنها باورپذير است بلکه توصيف بوران و يخبندان خواننده را وا مي دارد بخاريو شوفاژ را بغل بگيرد.
لايبري ژورنال