ارواح به دنبالِ مارشال سيوِر هستند. ماجرا با صداهايي مرموز شروع شد، بعد چهرهي ترسناکي پشتِ پنجرهي خانهشان ديد و در خانه هم نسيمِ عجيبي وزيدن گرفت. همهي اينها را ميشد طورِ ديگري هم توضيح داد و به ارواح مربوط ندانست. تا آنکه مارشال با موجودي ترسناک رودررو ميشود، موجودي که تنها در صفحاتِ يک دفترِ طراحي وجود دارد... موجودي که خودِ مارشال آن را کشيده است.
مارشال نميداند که چرا اين هيولاي ترسناک به دنبالش است، اما خيلي زود مطمئن ميشود که مسئله به بهترين دوستش، کوپر، هم ربط دارد که چند روزي است گم شده. مارشال همراه با خواهرِ کوپر، سيدني، بايد حقيقت را در موردِ دوستش بفهمد و در اين بين از رازِ کابوسي سر در بياورند که بزرگتر و ترسناکتر از تصوراتشان است.
سهگانهي «جادهي مورفيوس» اثري ديگر از دي. جِي. مکهيل، نويسندهي مجموعهي محبوب و پرفروشِ «بابي پندراگن»، است و جزيياتِ هراسآور و ترسناکش چنان زياد است که خوانندهها احتمالاً تا مدتي در تاريکي خوابشان نبرد