کتاب شمشير شيشهاي (Glass Sword) دومين کتاب از مجموعهي چهار جلدي به نام ملکهي سرخ (Red Queen) است که نسخهي انگليسي آن در فوريهي 2016 چاپ شد. جلد اول اين مجموعه به نام ملکهي سرخ در زمستان 1394 چاپ شده و جلد سوم و چهارم که نامشان هنوز مشخص نشده است، به ترتيب در 2017 و 2018 چاپ خواهند شد. همچنين دو نيم جلد نيز در مورد شخصيتهاي مهم اين مجموعه و با نامهاي آواز ملکه (Queen Song) و زخمهاي پولادين (Steel Scars) در نظر گرفته شدهاند که در زمستان 1394 چاپ شدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر تنها يک حقيقت وجود داشته باشد که مر بارو آن را بداند، اين است که او با بقيه فرق دارد.
خون مر بارو به رنگ سرخ است ــ مثل ديگر مردم سرخ و معمولي، اما توانايي نقرهاي مانندش که کنترل آذرخش است، او را تبديل به سلاحي کرده که شوراي سلطنتي سعي در کنترلش دارد.
حکومت او را يک ناممکن، و شخصيتي دروغين خطاب ميکند، اما با گذر زمان، و هنگامي که مر از دست ميون کالور، شاهزاده ــ و دوستي ــ که به او خيانت کرد فرار ميکند، متوجه حقيقتي هيجانانگيز ميشود. اينکه او تنها فرد نژادش نيست.
مر همچنان که از دست ميون، که حالا پادشاهي خشن شده، فرار ميکند، به دنبال ديگر سرخها و نقرهايهايي ميگردد که در اين نبرد کمکش کنند.
اما به زودي مر خود را در مسيري خطرناک ميبيند، و اين احتمال وجود دارد که خودش هم به همان هيولاهايي تبديل بشود که هميشه از آنها متنفر بوده است.
آيا او زير بار سنگين زندگيهايي که بايد براي اين شورش از بين بروند خرد خواهد شد؟ يا اينکه خيانتها و توطئهها او را آبديده کردهاند؟
در جلد دوم مجموعهي ملکه سرخ نبرد ميان نيروهاي شورشي و دنياي قسمت شده با خون بالا ميگيرد، و شرايط موجود، مر را در برابر تاريکياي که پيوسته در روحش رشد ميکند قرار ميدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
««من سلاحي در قالب گوشت و خون هستم، شمشيري هستم که در پوست مخفي شده است. براي کشتن يک پادشاه، و پايان دادن به سلطنت خونين او قبل از اينکه شروع بشود به دنيا آمدهام. آتش و آذرخش ميون را به عرش رساندند، و آتش و آذرخش هم او را به فرش خواهند رساند.
«نميذارم دوباره بهت آسيبي برسونه.»
نفسش باعث ميشود به خود بلرزم. حس عجيبيست که وقتي توسط اينهمه حرارت محاصره شدهاي، از سرما بلرزي. ميگويم: «حرفت رو باور ميکنم.»