خلاصهي کتاب: کتاب، در ژانر آخرالزماني ميگذرد. «تکان بزرگ» ناشي از انفجارهاي هستهاي، فوران آتشفشان و همچنين زلزلهاي مهلک، زمين را تقريباً نابود کرده است. بازماندهي انسانها در شهرهاي باقيمانده از گذشته زندگي ميکنند. پسري دچار غش راوي کتاب است. او قلدر يک محله است و براي تاراج پيرمردي (رايتر) ميرود اما آشنايي با اين مرد، او را متحول ميکند. او براي ديدار با خواهرخواندهاش (که مبتلا به سرطان خون است) سفري طولاني را شروع ميکند و درنهايت به «ايدن» ميروند (بهشت، تنها بازماندهي گذشتهي زمين که با تکنولوژي نگهداري ميشود و انسانهاي اصلاح ژنتيکي شده در آن زندگي ميکنند). آنها ميتوانند زندگي خواهرخواندهي او را نجات دهند اما عاقبت آنها از ايدن اخراج ميشوند و پسر (غشي) شروع به نوشتن کتاب خاطرات خود ميکند که همين کتابيست که ميخوانيم.